وقتی تمدن کهن خود را گم می کنیم!
پرفروش ترین فیلم سال یک دروغ تاریخی و اهانت به ایرانیان میشود !!
به تصویر خشایارشاه هخامنشی و لباس او توجه کنید! آیا محققین این فیلم در مورد لباس ایرانیان در عهد باستان تحقیق علمی نکرده اند؟ به گواه همگان لباس ایرانیان باستان از لحاظ آراستگی و زیبایی در دنیای قدیم همتایی نداشته است ، چنانکه لباس ایرانی هدیه ای بسیار با ارزش در آن زمان محسوب میشد. حال خشایارشاهی که در فیلم سیصد به نمایش گذاشته شده است مردی است با پوستی سیاه رنگ و نیمه عریان .
همانطور که در این تصویر و از مستندات تاریخی پیداست، لباس پارسیان و بخصوص شاهان پارسی کاملاً پوشیده و چشم نواز بوده است.
داستان :
داریوش بزرگ پس از 36 سال سلطنت در دی ماه 486 پیش از میلاد درگذشت و جایش را به پسر 35 ساله اش خشایارشا داد که مادرش آتوسا ، دختر کوروش بزرگ بود. خشایارشا شاهزاده ای تحصیلکرده ، خوش اندام و زیباروی بود. ابهتی که کوروش و داریوش برای دستگاه سلطنت ایران به وجود آورده بودند ، خشایارشا را نیز در نظر ایرانیان و اقوام زیر سلطه در همان شکوه کوروش و داریوش قرار داد.
دوران داریوش و خشایارشا ، دوران آغازین شکوفایی تمدن یونان بود و یونانیان نیز درحال پیدا کردن جایگاه خودشان در تمدن جهانی بودند . شماری از نویسندگان یونانی در دهه های بعد از داریوش و خشایارشا در جستجوی راهی برای ایجاد یک هویت ویژه برای اقوام یونانی داستان های حماسی مقاومت یونان در برابر ایران عهد داریوش و خشایارشا را ساختند و گسترش دادند ، این نوشته ها بعدها برای یونانیان ماند تا گواه شکوه برای آتن و یونان آن روزگار باشد و یونانیان و غربیان بتوانند بگویند که اگر ایران «بوده است» ، ما هم «بوده ایم».
داستان هایی که یونانیان آن زمان درباره بودن خودشان ساختند ، هر چه بود ، شنیدنش برای یونانی ها دلکش بود. نویسندگان غربی نیز که مثل یونانیان آن روزگاران علاقه دارند ، که یونان را محور تمدن بشری معرفی کنند ، این داستان ها را با شاخ و بال بسیار زیادی در کتاب های تاریخی می نویسند و برای اثبات آنها دلیل و شاهد می تراشند.
نکته جالبی که در بسیاری از نوشته های این مورخان غربی به چشم می خورد این است که گویا با استواری آتن در برابر ایران تمدن غربی نجات یافت. مانند اینکه دولت دولت هخامنشی با تمدن بشری در ستیز بود و چون نتوانست با آتن کاری بکند ، تمدن آتنی از تخریب رهید تا برای بشریت باقی بماند. و از این جالبتر آنکه می بینیم عموم مورخین غربی قرن ما دولت هخامنشی را می ستایند و اعتراف دارند که دولت ایران از تمدن بشری پاسداری کرد و فرهنگ خاورمیانه ای در دوران هخامنشی متحول گردید و به اوج ارتقا رسید ، ولی وقتی به یاد یونان می افتند به یکباره سخنانشان عوض می شود. این دولت پاسدار تمدن بشری ، چه خطری برای تمدن یونانی داشت ، موضوعی است که باید از این خودشیفتگان پرسید و پاسخش را نزد خود آنها یافت.
در سال 480 پیش از میلاد ، خشایارشا به یونان لشکر کشید ، داستان لشکرکشی خشایارشا را داستان پردازان یونانی چنان پرداخته اند که گویا خشایارشا تمام آسیا را بر ضد شهر آتن بسیج کرده بوده است. هرودوت برای انکه بنمایاند که آتن خیلی اهمیت و ابهت داشته ، این داستان را در کتاب هفتم تاریخش به تفصیل شگفت آور و دل انگیزی نوشته است. او بندهای 305 و 310 کتابش را به آمار سپاهیان ایران اختصاص داده و می نویسد که شمار ناوهای خشایارشا در این جنگ افزون بر 5200 فروند بوده و افراد نیروی دریایی اش از 517 هزار نفر بیشتر بودند ، کل تعداد جنگ آوران خشایارشا از نیروی زمینی و دریایی که در داستان دلکش هرودوت به جنگ آتن بسیج شده بودند بالغ بر 2 میلیون و 317 هزار نفر بود ، که یک میلیون و هفتصد هزار نفرشان افراد پیاده نظام بودند.
هرودوت آنقدر در فکر بزرگ جلوه دادن لشکرکشی خشایارشا و اهمیت تراشیدن برای نیروی آتن بوده که با وجود آنکه مردی با تجربه و دقیق بوده ، فراموش کرده بوده که فکر کند چنین انبوهی از انسان ها چگونه قادر بوده خواربار مورد نیازش را در سرزمین کوچکی چون کرانه های دریای اژه و باختر آسیای کوچک بدست آورد. ( گناهی نداره میگن آدم دروغگو فراموشکاره ......)
آخه کسی نبود که تو اون زمون به هرودت بگه که اینقدر تابلو خالی نبنده چون که اگه جنگ آورای سپاه ایران اونقدری که پدر خالی بندای جهان نوشته باشه پس با نوکر و آشپز و مهتر و کسای دیگر که در سپاه اون زمون ایران بودند شاید بشه عدد هرودت رو ضربدر دو یا حتی سه کرد چونکه بساری از جنگ آورای اون زمون هرکدوم برای خودشون نوکر و آشپز و مهتر مخصوص داشتند . راستی جمعیت اون زمون چقدر بوده که خشایارشا این همه آدمو با خودش از این ور برده اونجا راستی چهجوری تو اون جای کوچیک جاشون داده حالا آب و غذا وفرماندهیشون پیش کش ؟
نبرد ترموپیل و تصرف آتن
به ابتکار خشایارشا پلی از قایق بر روی بغاز داردانل ساختند که نیروی زمینی ایران توانست از روی آن عبور کرده و وارد خاک یونان شود. در ابتدا خشایارشاه با پادشاه کارتاژ (Carthage) صلح کرد تا وی یونانیان را همراهی نکند. علاوه بر این، تعداد زیادی از یونانیان به ارتش خشایارشاه پیوستند از جمله مردم منطقه تسالی(Thessaly) اما در همین هنگام طوفانی سهمگین وزید و به کشتی های ایران خسارت وارد کرد. سرانجام در دریای آرتمزیوم(Artemisium) بین کشتی های دو سپاه جنگ درگرفت و یونانیان شکست خوردند. نبرد دیگر در تنگه ترموپیل(Thermopylae) در گرفت که به علت تنگی جا نیروی ایران با مقاومت آتنی ها و اسپارتی ها که برای نخستین بار باهم یکی شده بودند مواجه شد. سرانجام به قول هرودت یک یونانی به ایرانیان که در آستانه شکست بودند راهی را معرفی کرد که به پشت تنگه می رفت. یونانیان با آگاهی از این خیانت گریختند و فقط لئونیداس(Leonidas)(حاکم اسپارت) بهمراه سیصد لژیون اسپارتی که زیردست اونها چندین سرباز خدمت میکردند برجای ماندند و همگی اون طوری که هرودت میگه کشته شدند شاید هم قضیه طور دیگه ای باشه مثل تسلیم شدن یا حتی همراهی اونا با ارتش ایران . سپاه ایران بعد از این قضیه آتن را به تصرف درآورد و کاخ آکروپولیس در زمان جنگ نابود شد ولی معبد آکروپولیس و خانه های شهر به دستور خشایارشاه به سربازانش سالم ماند. ولی بتهای اونا درهم شکسته شد .
آنچه 300 و فیلم های مشابه نمی گویند و یا نمی خواهند که بگویند:
- وضعیت ظاهر و خوی منش ایرانیان
- قدرت فرماندهی و راهبری نظامی فرماندهان
- صلح طلب بودن ایرانیان و پرهیز انها از غارت و تخریب و کشتار در سرزمین های تحت سلطه
علل ساخت فیلم سیصد در 7 سکانس !
?ـ وقتی تاریخ تمدن چند هزار ساله خود را نادیده می گیریم،
وقتی از تریبون های رسمی، فرهنگ اصیل ایرانی به باد استهزا و انکار گرفته می شود،
وقتی بعضی ها اصرار می کنند که تاریخ کهن هزاران ساله ایران، باید در حاشیه قرار بگیرد،
وقتی آیین های ایرانی، پاره ای خرافات بی مقدار خوانده می شوند،
و وقتی ...
آن هنگام است که ایرانی، از هویت تاریخی خود چنان غافل می شود که گویی در سرزمینی تازه تاسیس و بدون ریشه زیست می کند و فقط ، هنگامی پی میبرد که گذشته ای هم داشته است که «دیگران» درباره آن گذشته اش ، برایش روایت می کنند، روایتی به آنگونه که خود می خواهند نه آنگونه که هست! درست مثل فیلم هالیوودی «300» که در آن، نیاکان ایرانیان، مردمان وحشی، خونخوار، هیولا صفت و جنگ طلب معرفی می شوند.
2ـ چه می توان کرد در برابر این فیلم که البته مشتی است نمونه خروار؟!
بعضی از ایرانیانی که خون وطن دوستی، همچنان در رگ هایشان جریان دارد، بمب گوگلی برای افشاگری درباره این فیلم و نمایاندن واقعیت های تاریخی ایران را پیشنهاد کرده اند، گروهی دیگر نیز گفته برویم و در فلان سایت معروف سینمایی، به این فیلم نمره منفی بدهیم، برخی دیگر هم پیشنهاد داده اند نامه نگاری کنیم و ...
اینها، همه البته اقدامات خوبی است که نشان می دهد ایرانیان، هنوز وطن خود را دوست دارند و این، خبر خوبی است که به انسان قوت قلب می دهد.
با این حال، هیچ کدام از این کارها را نمی توان اقدام «فعال» نام نهاد، همه اینها، برغم ارزشمند بودنشان، اقداماتی «منفعلانه» هستند و البته در شرایط کنونی چه کار دیگری جز این می توان انجام داد؟!
به راستی آیا وقتی پرداختن به تاریخ گذشته ایران، با ده ها انگ و تهمت مواجه می شود، زمینه ای برای ساختن فیلم هایی با روایت ایرانی از تاریخ تمدن کشورمان باقی می ماند؟
آیا تاکنون از خود پرسیده ایم که چرا یک فیلم ایرانی ماندگار، با موضوعی مثل کوروش کبیر ساخته نشده است؟!
3ـ ما ایرانی ها، "استاد افتادن از پشت بام" هستیم. این مساله ، درباره پرداختن به تاریخ تمدن مان نیز صادق است: یا همانند جشن های 2500 ساله، آنقدر تند و بی محابا عملی شده که در نهایت ، نقض غرض شده و به تمسخر و وهن تاریخ کهن مان انجامیده و یا همانند اکنون به حدی نسبت به گذشته مان بی توجه شده ایم که گویا ملتی بی هویت و بدون تاریخ هستیم.
به راستی، این وضعیت اسفناک، چه زمانی به حالت تعادل می رسد؟
4ـ بسیاری از کشورها، همانند اسراییل که سابقه ای فقط چند دهه ای در ساختار سیاسی ـ جغرافیایی جهان دارند، برای آنکه خود را با اصل و نسب و دارای خاستگاه های دیرینه معرفی کنند، حتی از دست زدن به جعل تاریخ و تحریف گذشته نیز ابایی ندارند. اسراییلی ها، برای آنکه برای خود و سرزمین موعودشان، سابقه ای دست و پا کنند، باستان شناسان خود را حتی به صحراهای اردن نیز گسیل داشته اند تا شاید سفالینه ای و سکه ای بیابند و آن را در بوق و کرنا کنند که تاریخ شان کهن است.
اما در مقابل، ما با پیشینه تاریخی دیرینه، انکار ناپذیر و پر عظمت خود چه کرده ایم؟!
پاسخ به این پرسش را به خوانندگان این مطلب وا می گذاریم.
5 ـ همانطور که فاکتور اسلام به عنوان دین مشترک اکثر ایرانیان عاملی برای انسجام ملی است، فرهنگ و تمدن کهن ایرانی که خاستگاه مشترک همه ایرانیان ( منظور همان سرزمین زمان هخامنشیان است ) است، می تواند (و باید) به عنوان یک مولفه موثر و تردید ناپذیر در هویت بخشی به ایرانیان قرن بیست و یکم و تحکیم مبانی وحدت ملی مورد توجه قرار گیرد.
غفلت از این پتانسیل عظیم و کارآمد، بی شک گناهی است نابخشودنی.
6ـ "عدو شود سبب خیر، گر خدا خواهد" ای کاش این ضرب المثل، درباره فیلم «300» نیز صدق کند و این اثر سینمایی ضد ایرانی، باعث شود، خفتگان از خواب برخیزند و "ایرانیت" از مظلومیتی که بدان دچار شده است ، رهایی یابد.
?- کسانی به دلیل نفرت از نظام شاهنشاهی! تاریخو تمدن پرشکوه ما را لگدمال کرده و این فرصت را به بیگانگان داده تا با چنین جسارتی در مورد تاریخ ما ، کوروش ما، داریوش و خشایار ما فیلم بسازند!!! و یا با آبگیری سد سیوند فرهنگ ما را زیر آب غرق کند! گرچه مردمی که گذشته خود را فراموش کنند، تاریخ هم آنان را فراموش می کند ! یاد پسربچه ای افتادم که دور ستون های تخت جمشید می دوید و کلید خود را محکم روی آنها می کشید! ساخت چنین فیلم هایی زیاد تعجب برانگیز نیست، وقتی منشور کوروش کبیر و هزاران سند تاریخی ما در موزه های انگلیس نگهداری می شود!
در ضمن ما چه بخواهیم وچه نخواهیم دارای این پیشینه هستیم پس باید برای هر چه پرشکوه تر شدن این گذشته بکوشیم .